| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چگونه کارمندتان را به شکلی اخلاقی تعدیل کنید؟
چه یک کارمند به انتهای دوران آزمایشی استخدام خود رسیده باشد، و چه در پست جدیدش دچار چالش جدی شده باشد، این امکان وجود دارد که مدیران شرکت به این جمعبندی رسیده باشند که او از توانایی کافی برای برعهده گرفتن آن شغل برخوردار نیست و باید عذر وی را خواست.
در چنین مواردی، مدیران با پرسشهای متعددی روبهرو میشوند: آیا میتوان فرصت دیگری به این کارمند داد؟ آیا شرکت به اندازه کافی به او کمک کرده تا نقش خود را بهخوبی انجام دهد؟ آینده او پس از اخراج چه خواهد شد؟ آیا باید این خبر را یکباره به او داد یا برای اینکار زمینهچینی کرد؟
گاهی اوقات این سوالات و پرسشهایی از این دست، بیجواب مانده و مدیران ترجیح میدهند تا بیخیال قضیه شده و از جابهجایی آن فرد صرفنظر کنند، اما در بسیاری از موارد این کار اجتنابناپذیر بهنظر میرسد. در نتیجه برخی مدیران میکوشند تا با پیشنهاد پستی جدید به کارمندی که در شغل کنونیاش ناتوان است، او را نسبت به آینده امیدوار نگه دارند اما این کار شرکت را دچار مشکلات بزرگتر میسازد.
اما، مدیران بزرگ در چنین شرایطی با کنار گذاشتن تردیدها، تکنیک خاصی دارند که از آن با عنوان «عشق و محبت قاطع» یاد میشود. در چنین شرایطی، قاطعیت موجود در این تکنیک از تاکید ویژه مدیران بزرگ به مطلوب بودن عملکردها و برخورداری افراد از استعدادها، دانش و مهارتهای لازم برای ایفای یک نقش سرچشمه میگیرد. آنها به روشنی میدانند که چه سطحی از عملکرد افراد، سطح نامطلوب تلقی میشود و باید با آن برخورد قاطع کرد. آنها در کنار این قاطعیت، این فرصت را نیز در اختیار کارمندان کممهارت قرار میدهند تا با تقویت دانش و مهارت خود، عملکرد بهتری از خود نشان دهند.
عنصر عشق و محبت باعث میشود ابعاد و پیامدهای منفی ناشی از حذف یک کارمند از پستی که در اختیار دارد، کمتر احساس شود و همینجاست که شناخت درست و کامل مدیران بزرگ از استعدادها و توانمندیهای پیدا و پنهان کارمندان بیش از هر زمان دیگری بهکار میآید.
مدیران بزرگ هنگامی که خود را برای جلسه تودیع با یک کارمند آماده میکنند به هیچعنوان دچار تردید یا عذاب وجدان نمیشوند؛ چراکه میدانند با این کار به کارمند مذکور کمک میکنند و او را از شر ادامه کاری که دوستش ندارد یا برای آن ساخته نشده، نجات میدهند.
مدیران بزرگ سعی میکنند با شناختی که از استعدادهای او دارند به آنها پیشنهاد کاری جدید بدهند که برای او جذاب بهنظر برسد. آنها بر این عقیده نیستند که تمام تقصیر ارائه عملکرد ضعیف متوجه کارمند و ناشی از کمکاری اوست، بلکه معتقدند که عامل اصلی این است که فرد در جای درست گمارده نشده و سنخیتی بین استعدادها، مهارتها و دانش او با آن پست وجود ندارد.
چنانچه کارمندی بهرغم تمام تلاشهای خود و شرکت برای ارتقای عملکرد همچنان به ارائه عملکرد ضعیف ادامه دهد، مدیر با آیینه در دست در مقابل او ایستاده و به او نشان میدهد که آن شغل برای او مناسب نیست و تناسبی با مهارتها و دانش او ندارد.
آنها بهصورت کاملا واقعی دوست دارند افرادشان نقشهایی را پیدا کنند که در آن به کمال موفقیت و پیشرفت میرسند.
این تعریف به ما نشان میدهد که نهتنها نباید نسبت به عملکرد ضعیف کارکنان بیتفاوت ماند، بلکه باید با قاطعیت با آن برخورد کرد و برای رفع آن چارهای اندیشید.
براساس این تعریف اخراج یک کارمند از یک پست و جابهجا کردن او در شرکت نه یک امر ناگوار و دشوار بلکه فرصتی برای بهتر شدن و اثبات بذل توجه مدیران نسبت به کارمندان است. مدیران بزرگ خیلی سریع نسبت به عملکرد ضعیف کارمندان توجه نشان میدهند و نسبت به جابهجا کردن افراد، قاطعانه عمل میکنند اما در عین حال روابط نزدیک خود با کارمندان را نیز تداوم میبخشند و به آنها ثابت میکنند که در همهجا و همه حال به آنها توجه دارند و پیشرفت کارمندان برایشان بسیار مهم است.
بارها اتفاق افتاده که کارمندانی که سالها پیش نزد مدیران بزرگ کار کردهاند و بنا به توصیه آنها تغییر شغل دادهاند، از این تغییر بهشدت ابراز خرسندی میکنند و تا پایان عمر سپاسگزار مدیرانی خواهند بود که آنها را از دست و پا زدن در باتلاقی مهلک نجات و مسیر درست را به آنها نشان دادهاند و این همان کارآیی و تاثیرگذاری تکنیکی است به نام «عشق و محبت قاطعانه».
منبع: گالوپ
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید